مگر چشم تو دریاست! (چاپ سوم)
خاطرات انسیه جنیدی مادر شهیدان محمد، عبدالحمید، نصرالله و رضا جنیدی

جواد کلاته عربی
«مگر چشمان تو دریاست!» به قلم جواد کلاته عربی به روایت مادر شهیدان جنیدی از زندگی خود و چهار فرزند شهیدش میپردازد. ماجرای کتاب از شهر کوچک پیشوا در خانه و خانودهای سنتی آغاز میگردد. حاج شیخ احمد جنیدی امام جمعه شهرستان رودسر، همسر چهار شهید محمد، عبدالحمید، رضا و نصرالله به امامت جمعۀ شهرستان رودسر منصوب میشود و با شروع جنگ و ازدواج پسرها، فعالیتهای اجتماعی و انقلابی خانوادۀ جنیدی وارد فصل جدیدی میشود.
نصرالله سومین فرزند و نخستین شهید خانواده بود که ۲۰ سال داشت، او دورۀ جنگهای چریکی را در تهران گذراند و عضو گروه شهید چمران بود که در کنار کرخه به شهادت رسید. پیکر نصرالله را ۵۵ روز بعد از شهادتش به خانه آوردند. رضا، کوچکترین پسر خانواده، از بسیج رودسر به جبهه غرب اعزام میشود و در همان اعزام اول به شهادت میرسد. کردهای ضدانقلاب در ازای تحویل جنازۀ او به خانواده درخواست پول کردند اما با مخالفت خانواده این شهید روبهرو شدند.
محمد، سومین شهید و پسر ارشد خانواده، به عنوان بسیجی لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) در عملیات خیبر در حالی به شهادت میرسد که برادرش عبدالحمید، ناظر شهادتش است و نمیتواند پیکر برادرش را به عقب برگرداند. در نهایت، عبدالحمید هم پس از سالها تحمل جراحتهای جنگ، در سال ۱۳۷۹ به جمع برادران شهیدش میپیوندد.
شناسنامه
ضمائم
- عنوان کتاب:مگر چشم تو دریاست!
- زیرعنوان:خاطرات انسیه جنیدی مادر شهیدان محمد، عبدالحمید، نصرالله و رضا جنیدی
- نویسنده:جواد کلاته عربی
- ویراستار:فهیمه اسماعیلی
- قطع کتاب:رقعی اروپایی
- تعداد صفحه:240 صفحه
- سال انتشار:خردادماه 1401
- شابک:978-600-5347-73-9
اطلاعات جهت نمایش وجود ندارد
بیشتر بخوانید
نـظـرات
انعکاس
هیچ داده ای یافت نشد
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.