هفتم تیر
هفتم تیر
برشی از متن: رئیس پلیس تهران گفت اول کامیون پر از صندلی را بکشند کنار. نورافکنها را کار گذاشتند. جرثقیل آمد تو. قلابش را به تیرآهن سقف گیر دادند. سقف تکانی خورد و بلند شد، اما دوباره خوابید. نفسشان بند آمد. رئیس شهربانی دور سالن فرو ریخته میگشت دیوار طرف مدرسه سالم بود. ساختمان به طرف شرق ریخته بود. سالهای پنجاه و نه و شصت، سالهای سختی برای انقلاب بود. خیلی از مسئولین نظام را ترور کردند. ترورهای کور هم بود. جنگ هم تازه شروع شده بود. برای تعریف کردن هرکدام از این حادثهها باید نگاهی هم به بقیه ماجراها داشت؛ به زنجیری از حوادث که از اول انقلاب تا آن موقع رخ داده بود. این کتاب داستان وقایعی است که به انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر هزار و سیصد و شصت انجامید.
اطلاعات بیشتر
بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است؛ انقلابی که نسل جوان امروز، پس از آن به دنیا آمدهاند و شرایط و فضایی که به پیروزی منجر شد را درک نکردهاند. البته پس از انقلاب نیز ماجراهایی پیش آمد که تکتک آنها در شکلگیری و راهیابی نظام جمهوری اسلامی موثر بود. این اتفاقها، کم و بیش به حافظۀ تاریخ پیوستهاند و کمتر راجع بهشان حرفی زده میشود. بازگویی رویدادها و بیان اطلاعاتی که نسل جوان را با حال و هوای سالهای پر التهاب اول انقلاب آشنا میکند ضروری است. نسل آینده که قرار است راهبری نظام را بهدست بگیرد باید با تاریخ انقلاب اسلامی و حادثههای آن روزها آشنا باشد. مجموعۀ «با چشم باز» قدمی کوچک و آغازی است برای این آگاهی. البته عنوانهای این کتابها، همۀ وقایع مؤثر در روند رشد انقلاب اسلامی را شامل نمیشود ولی نمونۀ خوبی از آن اتفاقها است: دوازدهم فروردین، کودتای نوژه، بنیصدر، هفتم تیر، هشتم شهریور، طبس، کردستان، مکفارلین، جمعۀ خونین مکه و سلمان رشدی مواردی هستند که به آنها پرداخته شده است.